مسیح مهاجری، مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی می گوید دوگانهسازی در دل روحانیت وجود دارد و بسیار خطرناک است. منشا آن هم، خود حق پنداری است. یک عدهای فکر میکنند که انقلاب هستند، انقلابی هستند، اسلام هستند، حق هستند. آنها میفهمند و دیگران نمیفهمند. این تفکرات خطرناک است. اساسا هیچ کسی نباید خودش را اسلام بپندازد.
به گزارش اسپادانا خبر و به نقل از خبرآنلاین، مسیح مهاجری با تأکید براینکه قم باید آزادترین مرکز گفتگوها باشد، خاطرنشان کرد: همه باید بنشینند و حرف بزنند. در جلسه ای که سخنرانی آقای واعظی را برهم زدند، آن آقا میتوانست حرفش را بزند و بگوید من این حرف را دارم. شما جوابی اگرداری بگو نه اینکه بگوید تو حرف نزن، تو لیاقت حرف زدن نداری. این طیف از افراد هرچه میخواهند میگویند و به طرف مقابل هم میگویند تو صحبت نکن. این رفتارها خطرناک است.
وی ادامه داد: دانشگاهیها همیشه غبطه درس قم را میخوردند و میگفتندای کاش در دانشگاه هم همینطور مباحثه و گفتگو باشد. یادم است در زمان حیات آقای بروجردی من یک سالی را در قم بودم یعنی سال ۳۹ من طلبه شدم و ایشان تا سال ۴۰ در قید حیات بودند. البته من در حدی نبودم که از درس ایشان استفاده کنم و بچه طلبه بودم ولی میدیدیم که کسانیکه پای درس هستند با صدای بلند میگفتند آقا اینجور نیست ما قبول نداریم و آقا جواب آنها را میداد. بعدها در درس خارج با اساتید این رویه را داشتیم. حتی در درسهای سطح هم اینگونه اهل گفتگو و مباحثه بودیم.
این روحانی گفته: اساسا خصلت درسهای حوزوی این است. دوتا برادر میشناختیم که وقتی برای مباحثه به مسجد اعظم قم میرفتیم آنها را میدیدم، تبریزی و سید بودند و با هم بحث و مباحثه میکردند. چنان فریادی بر سر هم میزدند که کل شبستان متوجه آنها میشدند و فکر میکردند الان یقه هم را میگیرند ولی بحث شان که تمام میشد با خنده بیرون میرفتند. این یعنی مباحثه طلبگی. عین این باید در قم در جریان باشد. در مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی و دینی همین روش دنبال شود. نباید گفت تو حرف نزن، نباید توهین کرد. اینکه یکی حرف بزند و بگویید تو انقلابی نیستی و میخواهی از انقلابیها کسب حیثیت کنی و فقط ما باید حرف بزنیم و تو اصلا نباید حرف بزنی رویهای اشتباه و خلاف است.
مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی با بیان اینکه ما الان دچار چنین بیماری در قم هستیم، تأکید کرد: این بیماری باید در قم ریشه کن شود قم باید به هویت اصلی خودش برگردد. همه آزادنه حرف خود را بزنند، همه تحمل کنند و اگر لازم شد رد هم بکنند. حیات علم و جامعه به نقد و رد است. یعنی شما حرف بزنی من جواب بدهم و رد کنم و ادامه پیدا کند. همدیگر را تحمل کنیم.
مسیح مهاجری با اشاره به ماجرای اختلاف پیش آمده بین آیات یزدی و آملی لاریجانی گفته: آنچه بین این دو چهره اتفاق افتاد مباحثه نبود، بدوبیراه گفتن بود. این خوب نیست. وقتی دوتا رئیس سابق قوه قضاییه به همدیگر میپرند و همدیگر را آنطور لخت و عریان افشا میکنند، مردم چه بگویند؟ این دو چهره میتوانستند بشینند و حرف هایشان را با هم مطرح کننند چه دلیلی داشت اینگونه مطرح کنند و در فضای مجازی و رسانهای علنی کنند. این برای خودشان و جامعه بد بود تأثیرات منفی زیادی داشت.
وی تصریح کرد: قبل از انقلاب با آقای یزدی که رئیس جامعه مدرسین هستند، آقای ایرانی و من جلسات علمی مربوط به نهج البلاغه و حکومت داشتیم و صحبت و بحث میکردیم. دوستی قبل از انقلاب با ایشان دارم. چندبار نامه به ایشان نوشتنم. وقتی رئیس جامعه مدرسین شدند گفتم آقا موقعیت خوبی فراهم است، حالا که شما رئیس شدید جامعه مدرسین را از حالت رکود خارج کنید، فعالش کنید و این دعواها را کنار بگذارید، سعه صدر نشان دهید تا همه زیر چتر جامعه مدرسین باشند منتهی گوش نکردند.
این چهره روحانی گفته: آقای مصباح را خیلی سال است میشناسم و خیلی با ایشان کار کرد. هیچ وقت نسبت به ایشان در صحبتها و روزنامه جسارت و اهانت نداشتم و ندارم، اتفاقا احترام میکنم ولی افکارشان را قبول ندارم. برخی تندروی ها هم منتسب به آقای مصباح هستند هم سوءاستفاده میکنند ولی نمیتوان میزانش را دقیق گفت ولی هردو هست.
وی گفت: آرزو می کنم که همه بنشینند با هم حرف هایشان را بزنند، تقابلی بین آقای مصباح و طیف مقابلشان نباشد و تعامل کنند. مشکلات را حل کنند، همدیگر را قانع کنند. معتقدم وجه مشترک زیاد دارند اختلافات را یا حل کنند یا پیش خودشان نگه دارند انقدر علنی جامعه را بهم نریزند. قم باید پناهگاه مردم باشد، روحانیت باید پناهگاه مردم باشد ولی الان اینطور نیستند.
وی تأکید کرد: در همین دعوای اخیر برخی به من گفتند آقا ما در این دعوا خدا را ندیدیم. راست هم میگویند یعنی روحانیت هزارسال است که میگوید خدا. ولی حالا مردم بگویند روحانیت حرفهایی به هم میزنند که ما در آن خدا را نمیبینیم؟ این بد است البته بازهم میگویم که این وضعیت، همه روحانیت را شامل نمیشود ولی همین موارد در جامعه مطرح میشود و نگاه جامعه به روحانیت از این زاویه است. خوبها را کمتر میبینند یا چون سروصدا ندارند نمیبینند ولی متأسفانه در کل بدن سالم یک زخم خودش را نشان میدهند.