سن مهاجرت در ایران کاهش یافت
المپیادیها بـا 37.2درصـد، مشـمولان بنیـاد بـا 25.5درصـد و رتبههای یـک تا هـزار آزمون سراسـری بـا 15.4درصد بیشـترین درصد افـراد مقیم خـارج را به خـود اختصـاص دادهاند.
به گزارش اسپادانا خبر و به نقل از شهروند، مجموعه رصدخانه مهاجرت ایران در یکی از آخرین و تازهترین گزارشهای منتشرشده در سالنامه مهاجرتی ایران در سال 1400 آورده است که تحلیـل آمـار دریافتـی از اداره کل گذرنامـه در بـازه زمانـی سـال 1380 تـا مـرداد 1399 نشـان میدهـد کـه 56.6درصـد از «دارنـدگان مـدال در المپیادهـای دانشآمـوزی»، 69.1درصـد از «مشمولان بنیـاد ملی نخبگان» و 78.3درصـد از افـراد «حائـز رتبههـای یـک تـا هـزار» آزمـون سراسـری در داخـل کشـور هستند.
در میـان گروههـای مـورد بررسـی بـه ترتیـب المپیادیها بـا 37.2درصـد، مشـمولان بنیـاد بـا 25.5درصـد و رتبههای یـک تا هـزار آزمون سراسـری بـا 15.4درصد بیشـترین درصد افـراد مقیم خـارج را به خـود اختصـاص دادهاند.
4.4درصـد از المپیادیهـا، 3.7درصـد از مشمولان تحـت پوشـش بنیـاد و 2.6درصـد از رتبههـای برتـر کنکـور که پیشـتر از کشـور خـارج شـده بودند بـه ایران بازگشـتهاند.
این درصد آماری نشان میدهد دانشآموزان نخبه المپیادهای دانشآموزی بیشترین میزان مهاجرت علمی را دستکم طی یک دهه گذشته داشتهاند که در اکثریت آنها این مهاجرت برای تحصیل به سکونت و زندگی در خارج از کشور منجر شده است.
غفور شیخی، جامعهشناس در تویضح عوامل مؤثر در تمایل به مهاجرت دانشآموزان و کاهش سن مقوله پرچالش «فرار مغزها» ساختار مقطّع سیستم آموزشی را مقصر اصلی دلزدهشدن دانشآموزان در دوران تحصیل میداند:
«محتوای درسی ما بهشدت اطلاعاتمحور است. محتوای درسی مقطّع و انبوهی از اطلاعات تئوریک در سالهای تحصیلی به دانشآموز ارائه میشود که صرفا دانش عمومی دانشآموز را بالا میبرد و البته رنگوبوی مذهبی هم در آن بیشتر است. این در حالی است که محتوای آموزشی نوین باید مهارتپرور میبود. به همین دلیل هم سیستم فعلی منجر به پرورش استعدادها نمیشود به علاوه رفتهرفته اعتبار خود را در میان جامعه نخبگان از دست میدهد.
شیخی با اشاره به مافیاهای آموزشی و سودهای سیستمهای غیرانتفاعی آموزش عالی و موسسات آمادگی کنکور بهعنوان آفتهای نظام آموزشی کشور میگوید:
مسلم است که مسیر غلط به مقصد غلط میرسد. به علاوه دانشبنیاد نبودن اغلب رشتههای تحصیلی ما و نامتوازن بودن دانشگاه و صنعت از دیگر علتهای دلسردشدن دانشآموز و دانشجو در داخل کشور است. وقتی سیستم نتواند نخبهپرور و استادپرور باشد، کاهش اعتبار دانشگاهها و رنکینگهای داخلی و دستاوردهای علمی را شاهد خواهیم بود و همه اینها در افکار عمومی نمود پیدا میکند و از آن طرف تبلیغات گسترده برای جذب دانشآموز و دانشجو این بستر را هموارتر میکند. متأسفانه نگاه خانوادههایی که فرزندانشان را با صرف هزینههای میلیاردی روانه روسیه و مالزی و ترکیه میکنند تا پزشک و دندانپزشک شوند و به ایران برگردند انتفاع مالی از مدرک تحصیلی است مثلا میگویند 2میلیارد خرجش کردم دو ساله باید این پول را با کار کردن در ایران دربیاورد. این نگاه انتفاعی مثل عفونت تمام جامعه را دربرمیگیرد و انسانیت و شرافت و ارزشهای والای انسانی را کمرنگ میکند.
این جامعهشناس سرعت گرفتن سیر مهاجرت جوانان و نوجوانان را سستشدن و تزلزل هویت یک کشور توصیف میکند:
«دانشجو یا دانشآموز عرقی به وطن ندارد؛ متعهد به اخلافیات و ارزشهای ملی نیست که بهراحتی مهاجرت را به ماندن ترجیح میدهد.»
او می گوید:
«مهمترین اصل این است که مدیریت سیاسی با مدیریت علمی فرهنگی جایگزین شود. تجربه نشان داده مدیریت سیاسی قادر نیست این روال را تغییر دهد. وقتی مدیریت سیاسی میشود تمام راهکارها و پیشرفتها هم سیاسی است. یکپارچهکردن و از بین بردن موانع سند علمی آموزشی کشور باید جدی گرفته شود و بهصورت همگانی و یکپارچه این سیستم مرحلهبهمرحله اجرا شود و مثل حالا از این ارگان به آن دستگاه پاسکاری نشود.»
او ادامه می دهد:
«در حال حاضر بیش از چند صد میلیارد تومان صرف کتابهای کنکوری میشود که ذرهای در نتایج کنکور و آینده جوانان این مملکت تاثیر ندارد و درنهایت تا وقتی که جایگاه معلم و استاد دانشگاه و منزلت دانشجو را در وجوه اجتماعی و اقتصادی کشور بالا نبریم نمیتوانیم انتظار داشته باشیم جوانان فرش قرمزهایی که پیشرویشان برای مهاجرت پهن میشود نادیده بگیرند.»