طرح آیت الله برای فرستادن زنان بدحجاب به اردوگاه های کار اجباری
به گزارش اسپاداناخبر، در پی نامه سرگشاده محسن هاشمی در واکنش به سخنان علیرضا زاکانی در جمع دانشجویان دانشگاه امیرکبیر (پیرامون کارنامه مرحوم هاشمی رفسنجانی)، علیرضا زاکانی در قالب نامه ای سرگشاده به اظهارات هاشمی پاسخ داده است. در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: جنابعالی در واکنش به بخشی از اظهارات بنده در میان دانشجویان دانشگاه امیرکبیر که حاوی نقد مستدل به عملکرد و گفتار مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بود، در نامه ای خطاب به اینجانب از تعبیراتی استفاده کردهاید که جدای از ناروا بودن و تهمت زدن، با شخصیتهایی تناسب دارد که شما بهتر از بنده با آنها آشنایی دارید. جنابعالی در واکنش نسبت به اظهارات بنده، از لفظ «افراطی» و کسانی که به منافع ملی ضربه زدهاند بهره بردهاید! به نظر شما معیار افراط و افراطیگری چیست و چه کسانی لایق چنین وصفی هستند؟ اجازه بدهید برای روشن شدن افراط و افراطی گری از اظهارات پدر مرحومتان بهره ببرم. ایشان در اواخر سال 1392، در جمع اعضای حزب اصلاحطلب اراده ملت ایران میگویند: «تندروی گاهی کار را خراب میکند... ما خودمون دهه اول انقلاب دچار تندروی شدیم، تندرویهایی کردن که عدهای از مردم را رنجاندن، البته اکثریت اینکار را نکردن، یه عدهای رنجیدن، نباید اینکارها را انجام میدادن... باید تندروی نمیکردن، دادگاهها تندروی کردن، هرکسی از بخشهای مختلف تندروی کردن، نباید اینطوری میشد، بعدش هم تندرویها عوض شد و نوع دیگری پیدا کرد...[1]» اما به راستی منظور مرحوم هاشمی از افراطی گری و افراط گریان چیست و کیست؟ باز هم اجازه میخواهم برای روشنتر شدن معنای افراط، از اظهارات مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی بهره ببرم. آقای هاشمی در روز ۱۲ اردیبهشتماه ۱۳۶۵ با اختصاص بخشی از خطبه نماز جمعه به مسئله خانواده و حجاب و عفاف، به انتقاد از رواج الگوهای غربی در بین خانوادهها پرداخته و در یک رویکرد عجیب وغیرقابلقبول درباره بدحجابها چنین میگوید: «ما الآن افرادی را میبینیم و هرقدر نصیحت میکنیم و از طریق تقوا میخواهیم به این محیط سالم برسانیم هنوز یک مقاومتهای منفی هست و خانمهایی متأسفانه پس از هفت سال از انقلاب هنوز به این راضیاند که مقداری از مویشان بیرون باشد؛ تابهحال با اینطور افراد خیلی با نصیحت و موعظه برخورد کردهایم و هنوز هم بعضی از شهرهای بزرگ این بلیّه را دارند و در بعضی مغازهها اینگونه مسائل ترویج میشود و در بعضی ادارات هنوز خوب مراعات نمیشود و اینها خطرناک است و فکر میکنم که پس از هفت سال تحملمان هم تمام بشود. مردم حزبالله چند بار طغیان و دیدید که در خیابانها ریختند و از همین تریبون نماز جمعه، وزیر کشور و دیگران خواهش کردند و به آنها وعده دادیم که اینها خودشان آدم میشوند و بازمیبینیم که مثلاینکه اینها یک مقدار احتیاج به خشونت دارند[2]» جالبتر از این اظهارات، خطاب کردن زنان بدحجاب به دزد و ضد انقلاب در دهه شصت توسط پدر مرحومتان است. به این متن خبری توجه کنید: «آقای هاشمی در ادامه با دزد خطاب کردن این زنان و همسرانشان میگوید: «فکر شده که اینها نوعاً آدمهای مرفهی هستند که درد مشقت کار و این حرفها را نچشیدهاند و با پولهای بادآوردهای که یا شوهرشان دزدیده یا خودشان میدزدند یا به ارث رسیده و یا از چیزهای دیگر، دیگر اینجوری بار آمدهاند و فکر شده که در هر منطقهای یک اردوگاه برای اینها درست کنند و در آن اردوگاه وسایل کار بگذارند، معلمین اخلاق نیز در آنجا بگذارند. احکام دادگاه! یعنی همینجوری نیست که از خیابان بگیرند و به آنجا ببرند؛ کسانی که اینجوری میکنند تحویل دادگاههای فوری میدهند و دادگاهها اینها را محاکمه میکنند و اگر دیدند که مداومت بوده، اینها را تحویل به اردوگاه میدهند. تعیین هم میکنند ۳ ماه، ۲ ماه، ۵ ماه، یک سال، دو هفته آنجا بماند درس بخوانند و کار هم بکنند. خرجشان را هم باید خودشان در آنجا بدهند، چون اینها نوعاً از قشر مرفه هستند. یا آنجا کار بکنند و خرج خودشان را بدهند، یا اینکه در همانجا نخواستند کار بکنند – چون شورای نگهبان که اجباری نمیگوید اینها باید کار بکنند، آزادی است- بنابراین اساس آنها بروند آنجا بنشینند و خرجشان را هم شوهرانشان باید بدهد، دولت خرجی به اینها نخواهد داد.[3]» مرحوم هاشمی در پایان خطبه نماز جمعه خود راجع به دلایل سیاسی برخی بدحجابیها گفت: «ببینید من بارها در این بحثم گفتم که به اینها اهانتِ مرگ بر بیحجاب و اینها نکنید، بذارید اینها کمکم بفهمند، اما نمیفهمند؛ بعضیهایشان عناد دارند، بعضیهایشان اصولاً ضدانقلاب هستند؛ یعنی چون با انقلاب مخالف هستند اینجوری میکنند که بگویند ما با انقلاب نیستیم. بههرحال مطمئن باشید که از این به بعدان شاء الله با آمدن قانون که حرکت قانونی باشد، دیگر در جمهوری اسلامی ما تحمل نمیکنیم که برای تضعیف خانواده و تضعیف رابطه زن و شوهر و تضعیف رابطه بچه و مادر، تضعیف خواهر و برادر و به هم زدن این نهاد مقدس، افراد لاابالی و هوسباز بتوانند مصلحت این جامعه را به بازی بگیرند.[4]» آقای مهندس هاشمی! پدر مرحومتان تا اینجای کار، زنان بدحجاب و بی حجاب را دزد و ضد انقلاب معرفی کرده است و حتی به دنبال مصوبهای از شورای عالی قضایی برای فرستادن این زنان به اردوگاه کار اجباری است. مرحوم هاشمی در خطبهای دیگر، زنان بدحجاب را بی شعور هم خطاب میکند. به این اظهارت هم توجه کنید: «آقایانی که به کشورهای غربی رفتهاند، میبینند که نسل آنجا به چه بلایی دچار هستند. خانمهایی که فکر میکنند به نام آزادی و...، این حرفها زده میشود، چه میکنند؟ وقتیکه غرب، جنس زن را بهصورت مانکن در ویترین فروشگاهها میگذارد تا زیرپوش، سینهبند و شورت را نمایش دهد، آیا این ارزش و آزادی زن است؟! اگر زنها یکذره شعور داشتند، همین نقطه کافی بود که علیه این آزادی شورش کنند.[5]» البته پدر جنابعالی دقیقاً 5 سال بعد (سال 1370) و در زمان ریاست جمهوری، حرفی متناقض با این اظهارات و 180 درجه برعکس آن میگوید. آقای هاشمی در پرسش و پاسخ با دانشجویان راجع به برخورد با بدحجابی میگوید: «دیگه حالا شما اگر بخواهید بگید که باید چطور باشد و چطور نباشد، یا توی خیابون از نظر شما خانم با حجابی، حجابش مناسب نباشد، اینکه در اسلام هم نیست که ما بتوانم اینها را به خاطر این حالت مثلاً بیاییم بگیریم حبس بکنیم، اینکه اینطور نمیشود... بهتدریج ما اولاً اینهمه داره نصیحت میشود اینهمه داره توجیه میشود اینهمه قانون گذراندیم بالاخره نیروهای انتظامی مواظب هستند جایی که طغیانی میشود مواظبش هستند اگر فکر میکنید که اقدام دولت این باید باشد که آنچنان بگیروببند بکند که دیگه هیچکس جرئت نکند تخلفی بکند که این وضع در اسلام هم نیست؛ یعنی اسلام چنین چیزی را از شما خواسته به این اجباری که فکر میکنید؟ به نظر من اونایی که زیادتر از این میخواهند یه مقداری افراط به نظر میرسد پیش میآید.[6]» حالا به نظر شما منظور پدر مرحومتان از افراط گری و تندروی در اوایل انقلاب چه بوده و چه کسانی مدنظرش بودهاند؟ فکر نمیکنم پاسخ به این سؤال خیلی سخت باشد. بنده و هم رزمانم در آن دوران سخت در جبهه ها مشغول دفاع از اسلام عزیز و ایران سربلند بودیم و خود را فدای فرد فرد مردم می نمودیم لذا لفظ افراط و افراط گرایی در خور همان افرادی است که در دهه شصت به پیشانی جوانان مردم پونز میزدند، در دهه هفتاد اصلاح طلب شدند و به پدر جنابعالی لفظ عالی جناب سرخپوش اعطا کردند و بعد در دهه هشتاد یار غار مرحوم هاشمی شدند و ایشان هم هیچگاه پرچم داری این افراد را نفی نکرد. پیوستها: [1] - https://www.isna.ir/news/92122516503/ [2] - خطبه نماز جمعه تهران، تاریخ ۱۲/۲/۱۳۶۵ [3] - همان خطبه [4] - همان خطبه [5] - خطبه نماز جمعه تهران، تاریخ ۲۵/۸/۱۳۶۳ [6] - mshrgh.ir/316322