چرا با اعداد طلاق ديگر شوكه‌نمی شویم؟ | اسپادانا خبر
 
 
پنجشنبه، 6 ارديبهشت 1403 - 23:19

چرا با اعداد طلاق ديگر شوكه‌نمی شویم؟

شماره: 1833
Aa Aa

همين حالا كه اين مطلب را مي‌خوانيد، تا اين ستون و يكي دو ستون ديگر را هم بخوانيد و يك چاي بخوريد 19 طلاق در كشور اتفاق افتاده است. فردا در همين ساعتي كه امروز هستيد اين رقم به 456 نفر مي‌رسد و در آخر هفته به 3 هزار و 192 زوج

از يك جايي آدم در تخدير اعداد گرفتار مي‌شود
چرا با اعداد طلاق ديگر شوكه‌نمی شویم؟

همين حالا كه اين مطلب را مي‌خوانيد، تا اين ستون و يكي دو ستون ديگر را هم بخوانيد و يك چاي بخوريد 19 طلاق در كشور اتفاق افتاده است اين يعني 19 مرد و زن ايراني با يا بدون بچه از هم جدا شده‌اند. فردا در همين ساعتي كه امروز هستيد اين رقم به 456 نفر مي‌رسد، يعني 456 زن و 456 مرد از هم جدا شده‌اند، آنها ممكن است بچه يا بچه‌هايي هم داشته باشند. اين رقم در آخر هفته به 3 هزار و 192 زوج يعني 6 هزار و 384 نفر زن و مرد ايراني كه از هم طلاق گرفته‌اند، خواهد رسيد، به اين ترتيب اين رقم به 27 هزار نفر زن و مرد طلاق گرفته در ماه رسيده و در سال 333 هزار نفر زن و مرد از هم جدا خواهند شد.

به گزارش اسپاداناخبر، روزنامه جوان در ادامه می نویسد: از يك جايي آدم در تخدير اعداد گرفتار مي‌شود. اعداد و رياضيات گاهي بيش از حد خونسردند، يعني انعكاسي از يك درد نيستند و چندان براي بازتابش اتفاقي كه دارد، روي مي‌دهد، كمك‌كننده به نظر نمي‌آيند. مثلاً ممكن است كسي بگويد امواج يك سونامي را ديده كه پنج متر ارتفاع داشته است، يكي كه در خانه امنش نشسته و به مبل لم داده و دارد تلويزيون را نگاه مي‌كند در همان امنيت موج پنج متري يك سونامي براي او بيشتر از يك عدد نخواهد بود، حتي اگر دچار شگفتي شود، اما كسي كه وسط سونامي فاجعه را به چشم‌ديده ممكن است تا آخر عمر، تحت تأثير فضاهاي تلخ و گزنده‌اي باشد كه به چشم ديده است. حالا حكايت ما و آمارهايي است كه در باره بحران‌هاي اجتماعي در ايران اعلام مي‌شود. رسانه‌ها و مسئولان هرازگاهي اين آمارها را احتمالاً براي انعكاس گزندگي فاجعه مطرح مي‌كنند، همچنان كه چند روز پيش رئيس كميسيون اجتماعي مجلس اين آمارها را اعلام كرد و گفت: فاصله طلاق و ازدواج در كشور به سه سال رسيده است، اما آيا اين انعكاس اتفاق مي‌افتد؟

نكته اينجاست كه اعداد هرچقدر هم كه بخواهند يك سونامي را تصوير كنند تا زماني كه صورت يك عدد دارد، ناكام خواهند ماند و به تدريج آن 333 هزار مرد و زني كه در سال از همديگر جدا مي‌شوند به يك بخش از واقعيت‌هاي اجتماعي جاري و تكرارشونده تبديل مي‌شوند. ‌در واقع اين اعداد آدم‌هاي بي‌صورت و شبح مانندي هستند نه انسان‌هاي واقعي، اما اگر ما بتوانيم لايه‌هاي دروني و تلخ اين ماجرا را واكاوي كنيم، در آن صورت افراد را به واقع به محل سونامي برده‌ايم. البته به دلايل مختلف از جمله تأكيدي كه بر پرهيز از سياه‌نمايي وجود دارد، اين اتفاق محدوديت‌هاي خود را خواهد داشت. درگير كردن جامعه با تبعات و چالش‌هاي اين اتفاق اگرچه به يك معنا گريزناپذير است، اما تأكيد و تمركز بر انعكاس آسيب‌هاي طلاق، جامعه را با پمپاژي از سياهي و تلخي روبه‌رو خواهد كرد. فقط كافي است به زندگي دشوار زنان مطلقه و تبعات مالي و جنسي اين جدايي نگاه شود. كافي است كه به پس‌لرزه‌هاي رواني و ذهني طلاق در درون يك كودك طلاق نگاهي انداخته شود، هضم اين حجم از تلخي مسلماً براي جامعه دشوار است، بنابراين شايد راهي كه پيش روي ما باشد اين است كه به جاي دقيق شدن بر طلاق و آسيب‌هاي آن بر مهارت‌هاي زندگي مشترك دقيق شويم. به خاطر بزرگي بحراني كه در پيش روي ماست، نياز است كه مديران اجتماعي و فرهنگي كشور نه به شكل صوري كه به صورت جدي درگير لايه‌هاي مختلف اين بحث باشند و به دنبال تدوين ساز و كارهايي براي بالا بردن سطح آموزش رفتاري، مهارت با هم بودن و افزايش آستانه تحمل و فعال‌سازي دستاوردهاي فرهنگ كهن اسلامي – ايراني در سازش و صلح آدميان با همديگر.

نسخه PDF نسخه چاپی ارسال به دوستان