قالیباف: نواصولگرایی هر چه زودتر آغاز شود | اسپادانا خبر
 
 
پنجشنبه، 6 ارديبهشت 1403 - 11:50

قالیباف: نواصولگرایی هر چه زودتر آغاز شود

شماره: 3890
Aa Aa

آتش به اختیار وارد صحنه شوید؛ چگونه میتوان بدون چشم پوشی از آرمانھا با واقعیت تغییرِ سبک زندگی طبقه متوسط کنار آمد؟

با انتشار نامه ای به جوانان انقلابی و دلسوز ایران؛
قالیباف: نواصولگرایی هر چه زودتر آغاز شود

شھردار تھران در نامه ای که ادعا کرده آن را خطاب به «جوانان انقلابی و دلسوز ایران» نوشته، از ناراحتی ھایی پرده برداشت که روز گذشته، بخشی از آن توسط عضو ستادش، رونمایی شده بود.
به گزارش اسپادانا خبر، حسین قربانزاده، مدیر مسئول ھمشھری و عضو ارشد ستاد قالیباف،دیروز گفته بود: رئیسی و قالیباف انصافا علیه ھم رقابت میکردند... حضور رئیسی، به روحانی در تغییر زمین بازی کمک کرد. حالا قالیباف در میانه ی نامه خود، از «خطاھای برخی دوستان جبھه انقلاب» سخن گفته که به تعبیر او «فراموش شدنی» نخواھد بود. او ضمن زیر سوال بردن سازوکار انتخاباتی جبھه اصولگرا، خواستار تحول در شیوه سیاست ورزی این جریان شده که به تعبیر او «دچار اختلال» است.
قالیباف در این نامه آورده است:
«بسم الله الرّحمن الرّحیم
جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز
در ماھھای گذشته بسیاری از شما به صورت حضوری و غیرحضوری با من از دغدغه ھای جدی خود درباره آینده کشور و انقلاب سخن گفتید. این شور و شوق و احساس مسئولیت تحسین برانگیز شما مرا برآن داشت که دست به قلم برده و برخی نگرانیھای خودم را با شما و مردم عزیزمان در میان بگذارم. پایان رقابتھای انتخاباتی به معنای فراموش کردن ناکارآمدیھای دولت مستقر یا نادیده گرفتن برخی خطاھای دوستان جبھه انقلاب نیست. ناکارآمدی در حل معضلات اقتصادی، گذران زندگی ھمراه با آرامش خاطر را برای بسیاری از مردم، روز به روز دشوارتر میکند و این در حالی است که عدهای میخواھند برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی، ھرگونه انتقادی را با نسبت دادن به رقابتھای انتخاباتی نادیده گرفته و کم اھمیت جلوه دھند؛ ھر زمان که به سودشان باشد به رقابتھای انتخاباتی ارجاع میدھند و ھر زمان که به ضررشان باشد میگویند رقابت تمام شده است. این برخورد دوگانه خطر ھدررفتن سرمایه اجتماعی و ملّی را به ھمراه دارد؛ گویی دولت خود را بی نیاز از سایر مردمی میداند که به ھر دلیلی به رئیس جمھورِ مستقر رای نداده اند. کیست که نداند دعواھای سیاسی غیر ضروری چند ھفته گذشته برای آن بوده که معضلات و ناکارآمدی اقتصادی به حاشیه برده شود.
در حالی که خبر تعطیلی بنگاهھای تولیدی و بیکار شدن کارگران یکی پس از دیگری شنیده میشود و مردم، نگران عواقب سیاستھای بانکی و تداوم رکود ھستند، رئیس جمھور محترم حرف از پایان دوران رکود میزند. این تناقض را ای بسا تنھا با راه اندازی جنجالھای سیاسی بتوان حل کرد؛ وگرنه مردم به چشم خود میبینند که دولت مستقر به جای حل مشکلات کلان اقتصادی کشور، بر طبل حاشیه سازی و ایجاد شکاف در حاکمیت و اداره کشور میکوبد.
در برابر این نگرانیھای دلسوزانه، دو پرسش بیش از ھر چیز، ذھن من را به خود مشغول کرده است: پرسش اول این که ناکارآمدی دولت زمینه را برای تغییر در وضع موجود در افکار عمومی کاملا مھیا کرده بود، چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را ھم مانند گذشته از دست بدھیم و در عمل اجازه بدھیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویه دار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، زندگی جاری مردم و آرمانھای انقلابِ اسلامی چھار سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟ و در پی این سوال، پرسش بعدی مطرح می شود که برای اصلاح این روندی که سالھاست ادامه دارد و باعث شده جمھوری اسلامی نتواند در دوران پس از دفاع مقدس حتی یک دولت کارآمد در حل نیازھای مادی و معنوی مردم و نزدیک به افق آرمانھای انقلاب اسلامی را تشکیل دھد، چه باید کرد؟
در گفتگو با شما جوانان مؤمن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جوابھای متعددی در پاسخ به این دغدغه ھا شنیده ام که نشان میدھد بسیاری از شما دلیل شکستھای اخیرِ جریان اصولگرایی، در جلب نظرِ مردم در انتخابات را، نتیجه اشکالاتِ ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوحِ کلان و ُخرد میدانید. لذا به این باور رسیدم که «تغییرِ اساسی در نحوة کنشِ جریان اصولگرایی» یکی از مطالباتِ اصلی امروزِ شما جوانان مومن و دلسوزِ انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصولگرایی باید با حفظ مبانی و ارزشھای انقلاب جمھوری اسلامی، در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحوّل شود و با گفتمان و چھره ھایی نو، حرکت در راستا ی «نواصولگرایی» را ھرچه زودتر آغاز کند.
برادران و خواھران عزیزم
این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنھا بقای خود را تضمین کرد. در ادامه راه نیز چاره ای جز تکیه بر جوانان در انجام کارھا ِی بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارھای بزرگْ جسارتِ «خودانتقادی» و متحوّل کردن اصولگرایی، بدو ِن تضعیف این جریان در مقابل رقیبی است که اصلی ترین هنر آن تزریقِ ترسِ مصنوعی به جامعه، به قصد فراموش کردن وعده ھا و ناکارآمدیھایش است. امیدوارم دیگر دوستا ن مسئول و اثرگذار در جبھه اصولگرایی این پیام و درخواست شما را، برای ایجاد این تحول بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف. این مھم زمانی اتفاق خواھد افتاد که شما امیدوارانه، فعالانه و آتش به اختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریان اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارھای پس از انتخاباتِ برخی دوستان نشان میدھد تصمیم گیری در این مورد در رأسِ جریان ھمچنان دچارِ اختلال است.
بدون شک نخستین گام در انجام این رسالت مھم و به سر منزل مقصود رساندن آن، ترسیم ویژگیھا و مبانی «نواصولگرایی» است و لذا برآنم که در ھمین باب چند پرسش و دغدغه جدی را با شما درمیان بگذارم و شما را دعوت کنم در عرصه عمومی، و در صورت تمایل به صورت خصوصی، جواب آنھا را به بحث و گفتگو بگذارید:
1 – از یک منظر آسیب شناسانه، «اصولگرایی» چه ضعفھای ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنھا را اصلاح کرد؟ «نواصولگرایی» در این سه مورد کدام دغدغه ھا را باید مورد توجه قرار دھد؟ چتر نواصولگرایی باید شامل کدام گروهھای جامعه باشد؟
2 – چگونه و با چه روشی میتوان از اصولگرایی به سمت نواصولگرایی حرکت کرد؟ و چھره ھای جدیدی که میتوانند این کار را انجام دھند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟
3 – جایگاه مردم در نواصولگرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنھا در اداره ھمه امور نیستیم؟ چگونه میتوان بدون چشم پوشی از آرمانھا با واقعیت تغییرِ سبک زندگی طبقه متوسط کنار آمد؟
4 – شیوه تعامل نواصولگرایی با دولت چگونه باید باشد؟
5 – نسبت نواصولگرایی با رھبری انقلاب، نھادھای حاکمیتی و جریانھای سیاسی رقیب چگونه باید باشد؟
محمدباقر قالیباف
١٣٩۶ تیرماه

منبع/ انتخاب

نسخه PDF نسخه چاپی ارسال به دوستان