رهبر انقلاب نسبت به سید محمد خاتمی نظر مثبت دارند
جریان چپ نسبت به جریان راست تا حدودی سختی هایی را به جان خریده است. در یک نقطه برابر قرار ندارند چون جریان چپ بعد از رحلت امام تا به امروز در جنگ و گریز سیاست ورزی کرده است.
به گزارش اسپادانا خبر، محمد عطریانفر از اعضای حزب کارگزاران ایران در گفتگو با خبرآنلاین گفت:
اندیشه چپ سیاسی و یا اصلاح طلبی در ادبیات امروزی چون از ناحیه نهادهای مرجع، مورد بدگمانی هستند، پشتیبانی نمی شوند و همواره به نوعی تحت تعقیب بوده اند در حالی که نقطه مقابل اصلاح طلبان یعنی جریانات سیاسی راست از یک احساس امنیت پایداری برخوردارند. جریان سیاسی راست در ایران یک حاشیه امنی برای خودش تعریف می کند از حوزه رهبری تا نهادهای مرجع دیگر، شورای نگهبان، نهادهای نظامی، تریبون های امامت جمعه، نهاد های معنوی و تمامی مجموعه های غیر انتخابی. آنها احساس می کنند که تافته جدا بافته ای هستند که باید از یک امنیت خاطر فراگیر و پایدار برخوردار باشند. درست نسبت به رقیب عکس این تلقی وجود دارد به این معنا که نسبت به جریان چپ، چون سوءتفاهم های بزرگی شکل گرفته است و متقابلا از ناحیه دوستان هم به گونه ای عمل شده است که به این سوءتفاهمات دامن زده شده است اینها تا حدودی نسبت به اصولگرایان از ضریب امنیت کمتری برخوردارند و درهر بزنگاهی گرفتار پرداخت هزینه های بیشتری هستند.
او با بیان این که اصلاح طلبان بایستی مانیفست تدوبن کنند ادامه داد:
حرکت اصلاحطلبی روند تدریجی داشته و از پایان جنگ آغاز شده است البته حماسه حضور و نوع مطالبات مردم در سال ۷۶ از نقاط اوج حرکت اصلاحی ملت بوده است. نظام جمهوری اسلامی که متکی به قانون اساسی است و در عین حال یکی از فصول قانون اساسی اجازه فعالیتهای جمعی به معنای واقعی کلمه یعنی حزب را میدهد چرا این میدان فراخ قانونی را باز نمیکند که نهادهای فعال سیاسی برای کسب قدرت مشروع در درون این مجموعه تلاش کنند؟
محمد عطریانفر گفت:
بنده فرضا الان رسیدم به اینکه بنده به عنوان یک اصلاح طلب را در لایه نخستین قدرت راهی نیست. به بیانی دیگر مرا به دلیل عدم اعتماد راه نمی دهند. از این رو هرچه هم تلاش کنم فایده ای ندارد پس یک لایه پایین تر فعالیت می کنم. از سوی دیگر به ما امکان رقابت در ریاست جمهوری را نمی دهند؟ ندهند ما یک لایه پایین تر می رویم، کشور را اداره می کنیم، وزارت خانه را اداره می کنیم، صنعت ها را مدیریت می کنیم، اقتصاد را مدیریت می کنیم یقینا حداقل از این صلاحیت که برخورداریم در عین حال آنها هم بدشان نمی آید. بنابراین درست است نظام سیاسی امروز به منِ نوعی اعتماد نمی کند اما به ما اجازه می دهد در سطح اداره لایه دوم کشور مدیریت کنیم هرچند سکه به نام کسی دیگر بخورد. مشکلی نیست،کار وخدمت اش با ما،نان و نام اش برای دیگران.این منطقی است که بدان پایبند هستیم و روی آن اصرار داریم.
او ادامه داد:
اینطرف یک شخصیت بزرگوار مثل آقای خاتمی که من از ارادتمندان قدیمی ایشان هستم و در کنار ایشان کار کردم و دستیار ارشد ایشان در کیهان بودم و تا به امروز جزو دلبستگان و علاقه مندان ایشان هستم ولی آیا نمی توان به این بزرگمرد سیاسی جناح خود، خیرخواهی و نصیحت کنیم؟ می توان. در سال ۸۴ که ایشان از مسئولیت اداره کشور فارغ شدند با تعدادی از دوستان خدمتشان گفت وگو می کردیم. عرض ما این بود؛ جناب آقای خاتمی! تکلیف پرچمداری اصلاحات کار سنگینی است نباید آن را زمین بگذارید یا به دیگری وانهید. نباید به حاشیه امن فعالیت های صرف فرهنگی تان برگردید. این بار، سنگین است و نیاز به تحمل دشواری و سختی دارد. از این رو باید شما مذاکره کننده خوبی با حاکمیت و رقبا باشید. در این توقع بجا، تسامح صورت گرفته است و آن انتظاری که از شخصیت بزرگی مثل جناب اقای خاتمی داشتیم، بطور مستوفا و قانع کننده برآورده نشده و این ظرفیت ملی بزرگ عملا محدود شده است و از این توان عظیم به نفع ملت در مقیاس وسیع خوب استفاده نمی شود و همواره در کنجی و یا تحت فشار امنیتی و فشار افکار جریان رقیب در حال اذیت شدن است و بهره اش را برای کشور نمی بریم. اینها مصیبت هایی است که به دلیل بی توجهی بزرگان ما رخ داده است. درباره شخصیت آقای خاتمی باید گفت اساسا شخصی در تراز گفتمان جمهوری اسلامی با یک نظریه مدرن بهتر از سیدمحمد خاتمی وجود ندارد و نیست اما اینها که تلاش می کنند خاتمی را یک شخصیت جدا بافته ای از جمهوری اسلامی به ترسیم بکشند حتما اشتباه می کنند. متکی بر اطلاعاتم می گویم شخصیت بزرگوار رهبری، حضرت آقای خامنه ای نسبت به سید محمد خاتمی به صفت ذاتی، نظری مثبت دارند. واقعیت این است که ایشان می توانست در تراز جایگاهی رفیع دراین نظام به رسمیت شناخته شود در موقعیت هایی بسیار بالا. تجربه دوران همکاری در موقعیت ریاست جمهوری و رهبری این ۲ بزرگوار حد فاصل ۷۶ تا ۸۴ دلالت بر استدلال بنده دارد، لکن ایراداتی از ناحیه رهبری به حاشیه های ایشان وجود دارد که رفع آنها مورد توقع و نظر است. جناب آقای خاتمی عزیز ما در این جایگاه و فخامت سیاسی، جایگاهی رفیع دارد ولی باید کدورت ها را مرتفع کند. نامه ای که از قلم و زبان ایشان نوشته و منتقل شده است حتما از موضع خیرخواهی و مصلحت اندیشی برای کشور، نظام و دکترین ولایت فقیه است. برخی باورشان این است که سید محمد خاتمی از این نظریه اعراض کرده در صورتی که به هیچ وجه اینگونه نیست. محمد خاتمی هنوز به نظریه و فلسفه سیاسی امام روح الله خمینی پایبند است و نظریه حکمت و حکومت امام همچنان پشتوانه اعتقاد سیاسی او است و سوابق عملکرد و مکتوبات و عملکرد وی نزد صاحبنظران و بخصوص نزد رهبری معظم در همین سیاق و روال به رسمیت شناخته می شود.
عطریانفر گفت:
در بهمن ماه ۱۳۸۸ آقای میرحسین موسوی برادر بزرگوار ما بیانیه هفدهمی صادر کرد که اگر مفاد آن را در همان آغاز اعتراض ها در قالب بیانیه دوم، سوم منتشر می کرد به ظن قوی هیچ کدام از عوارض وخسارات بعدی را علیه اصلاحات نداشتیم و هیچ کدام از دوستان نیز بار سنگین زندان و اسارت را به دوش نمی کشیدند. "الامور مرهونة باوقاتها" تاخیرها بعضا مهم وخسارت بار هستند. از اصول کلیدی سیاست ورزی این است که در کدام زمان چه اقدامی بموقع انجام شود و اگر با تاخیر انجام شد چه بسا اقدام مورد نظر، نظریه شکست خورده ای باشد.(فی الصیف ضیعت اللبن) شیر را قبل از گرمای تابستان بایدمصرف کرد والا فاسد می شود. برخی از اقدامات سیاسی دوستان باید در زمان مقرر خودش اتفاق بیفتد و اگر دچار تاخیر شود آفات تاخیر بر آن بار می شود.